۱۳۸۹ اسفند ۲۳, دوشنبه

- من دااااغ کرده ام

آخر سال است و سگ صاحبش را گم میکند. اگر هم پیدا کرد میگیرد! کارفرما در یک حرکت ناجوانمردانه قول یک میلیارد پرداختی برای شب عید را دادو دندان پیمانکارها و طلبکاران پروژه را تیز کرد و انداخت به جان ما و ناگهان صبح همین شنبه گذشته اعلام کرد که پرداختی حتی به 800 میلیون هم نمیرسد. لیست بدهی هایم را جمع میزنم و رقم از یک میلیارد و سیصد هم بالا میزند. هنگامه غریبی ست. یک آن تصمیم می گیرم تلفن هایم راخاموش کنم و مرخصی بگیرم و خودم را تا بعد تعطیلات گم و گور کنم. از همین الان فحش ها و یقه گیری های طلبکارها را که روزهای آخر سال لحن شان تند میشود را حس میکنم. توف به این شغل بیضوی(همان تخمی!).
یاد زن و بچه کارگرها که میافتم تصمیمم عوض میشود و شال و کلاه میکنم و میروم دفتر کارفرما ولی دست از پا درازتر بر میگردم.تازه توی شرکت ما مدیر عاملی هست که مصداق بارز «مارادونا رو بیخیال غضنفر رو بچسب» است. بیرون آوردن همین یک لقمه گوشت قربانی از چنگ اوهم از توان لشکر سلم وتور خارج است.
با هزار ملاحظه وبی ملاحظگی لیست را اصلاح میکنم و رقم پرداختی به هر پیمانکار را مشخص میکنم و لیست را برای تایید به معاونت می فرستم. تایید میکند وحضوری برای تایید مدیر عامل میبرد. غضنفر شرکت ماهم دویست میلیون از کله پول بر میدارد و مابقی را مثل لاشه بو گندو جلو پای ما امی ندازد. آسمان بر سرم خراب می شود. 1400 بدهی و حدود 600 توان پرداخت. هیچ جوره معادله بالانس نمی شود.ساعت از 6 عصر گذشته.
من داغ کرده ام
من داغ کرده ام  و در این هنگامه
عدد یکان و صدگان هزار هر کس
جلو چشمم رژه می رود
من از عدد سمت چپ هر نفر
                                    یکی
                                           یا دوتا
                                                   کم میکنم.
من
    داغ میکنم
                داغ میکنم.
من فحش میخورم
                    من فحش میدهم
من شب عید , عیدی و کادو نمی خواهم.
لااقل فحش ندهید.
اگر دلتان خنک میشود
                             خب بدهید!
بدهید
       ولی بدانید ؛ من به روح اعتقاد ندارم.
من داغ کرده ام

۱ نظر:

یه ناشناس شیرازی گفت...

داغ کردن بهترازسوختنه.پس بروخداروشکرکن.....