۱۳۹۲ آذر ۹, شنبه

- دلتنگی

دلتنگی ؛ خوشه ی انگور سیاه است،
لگدکوبش کن
                 و بگذار ساعتی سربسته بماند...
مستت می کند اندوه !

(از نوشته های یک دوست )

۶ نظر:

Jack Sparrow گفت...

به حباب نگران لب یک رود ، قسم. و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت. غصه هم ، خواهد رفت. آن چنانی که فقط ، خاطره ای خواهد ماند....


سهراب

قاصدک گفت...

مشکل دلتنگی از همون " خاطره ای که خواهد ماند " شروع میشه !

ستاره گفت...

با آمدنت دستمان یخ کرد
شیشه ی خانه مان بخار گرفت
باغچه ی حیاطمان سفیدپوش شد
اماچه به همراه داشتی که دلمان اینگونه گرم شد
دلتنگی هامان آب شد
آلودگی هامان شسته شد
ریه هامان بیدار شد
کاش دیگر قهر نکنی من به تو محتاجم بسان ماهی به آب -------
پس ای آسمان تهران سیرابم کن

مژگان گفت...

آقابااجازه ما نوشته این دوست را کپی می کنیم البته نام ایشان را که نمیدانیم با همین نام یک دوست یکجایی مینویسیم در معرض دید عموم باشه

زردالو گفت...

زیبا بود

زردالو گفت...

چرا نمی نویسی ؟؟؟؟