۱۳۹۰ آبان ۸, یکشنبه

- کُنام کفتاران

طبق معمول 5 روز گذشته باران می بارد و من به همین بهانه کمی دیرتر راهی محل کارم هستم. ساعت حدود 9 صبح است و اتوبان نیایش تا خرخره هنوز پر ماشینهای جورواجور.رادیو پیام  زر زر می کند. اولین خبر ساعت 9 صبحش این است:
بی توجهی رسانه های داخلی به فرود موفق بویینگ بدون چرخ جلو اعتراض کاپیتان شهبازی را به همراه داشت.
به راستی عملی متهورانه وماهرانه بود. چراکه کمتر خلبانی در چنین موقعیتی قرار می گیرد و کمتر خلبانی می تواند هواپیمایی را با بیش از 100 نفر مسافر تنها بر روی چرخ های عقب و بدون هیچ حادثه ای بر روی باند بنشاند.شاهکاری که در تمام رسانه های خارجی انعکاس زیادی داشت و در ایران حتی یک دقیقه هم و یا یک تیتر ساده به آن پرداخته نشد و امثال نجف زاده ی مزدور که گزارش با عکس و فیلم و تفاصیل بازدید سر زده (!)  احمدی نژاد یا دیگری  از خانه پیر زن دارغوزآبادی را با آب و تاب ساعت ها ورررر می زنند این حرکت قهرمانانه را نادیده می گیرند. 
کاپیتان شهبازی عزیز؛ تعجبی ندارد که نجات جان بیش از 100نفر برای مطبوعات و رسانه های ایران ارزشی ندارد. اینان نگران بزغاله های فلسطینی و لبنانی هستند و دستگیری یک تروریست عرب برایشان فاجعه ست. جان ایرانی برایشان ارزشی ندارد که  ارزش کار تو را بفهمند.اخبار این ها از قبل نوشته می شود و برای پخش ابلاغ می شود. از همان تیتر خبرهایشان باید بفهمی که دغدغه هایشان چیست و چکاره هستند.چون تازگی با ترکیه در افتاده اند تاخیر در کمک رسانی به زلزله زدگان را در تمام بخش های خبری تکرار می کنند ولی یادشان نمی آید که هموطنان بمی چه کشیدند و الان چه می کنند و کمکهای بین المللی هم از بودجه عمرانی در آورد و ... .
اما شجاعت و حماسه تو همواره در ذهن ایرانیان باقی خواهد ماند.
به محل کارم رسیدم و باران هنوز می بارد. درختان خیس. خیابان خیس. اما امید به فردایی آفتابی در دل همه ما گرمای زندگی می آفریند.

هیچ نظری موجود نیست: