۱۳۸۹ آذر ۱۶, سه‌شنبه

گلاب به رویتان2

...ادامه پست قبل
خلاصه که کلی در این باب بررسی کردیم و هر چه دو دوتا شیش تا کردیم عقل ناقص مان قبول نکرد که ایران ( همان پیشی خارخاسک) بتواند بدون اینکه گه بزند , بریند. لااقل تجربه دو سه تا "چهار" سال از عمرمان که به چشم سر دیده ایم و به  حافظه آلزایمری مان نیم بند مانده است اینجوری می گوید که حتی فکرش راهم نکنیم. نمونه همین 6-7 سال قبل بود. آنزمان یک گربه ای داشتیم که اتفاقن 7-8 سالی دوره دیده بود و کلی روزنامه و مجله خوانده بود و کلی گفتمان کرده بود و در مجامع بین المللی آبرو خریده بود ولی همچین که رسید سر کاسه توالت چنان گندی زد و گهی بالا آورد که آن سرش نا پیدا. هرچه ما نصیحتش کردیم که وقتی میخواهی برینی باید یه نگاهی به زیر و اطرافت بیندازی و به قول آن بزرگی که فرموده بود: فلانی ریده, خم شده نوکش هم دیده. چشم و گوش ات را باز کنی و حالی خودت کنی چه غلطی میخواهی بکنی  عاقبت آن زبان بسته بی عقل بجای ریدن حماسه خلق کرد و این شد که تا قیام قیامت باید تاوانش را بدهد.
حالا از همه جالب تر اینکه خارخاسک که تا دیروز دنبال فرصتی بود که آقا بالاسرش را بفرستد دنبال نخود سیاه و عوض کارهای خانه و دفتر بنشیند در آستانه مستراح و آداب ریدن یاد ایرانش بدهد هنوز هیچی نشده از خاک بر سری های این وظیفه خطیر به تنگ آمده و به گمان اینکه ایران به یک وجب خاک راضی میشود پرچم تسلیم را بالا برده واز خیر آموزش ایران گذشته است. غافل از اینکه ایران(همان گربه کذایی) شاید امروز که تنگش را گرفته به یک وجب خاک راضی بشود ولی پس فردا یک الاغی از راه می رسد و حرف توی دهن گربه زبان بسته می گذارد و او هم که از نعمت عقل بی بهره می باشد همچون گرامافونی که سوزنش گیر کرده فرت و فرت تکرار می کند که فلان چیز حق مسلم ماست و به همین راحتی با وجود داشتن خاک و امکانات گربه ای برای پی پی ملوکانه ولی گه به عالم و آدم میمالد و آنقدر این تخم لق را در دهن می شکند تا خودش و خار خاسک (البته دور جون خار خاسک!) به گه خوردن بیوفتند و تازه آن وقت باید برای نجات هر دو طرف دعوا , آقای منزلشان ( که تا دیروز عنصر مخالف و معاند و بی بصیرت بود ) از در بیاید و با یک تیپا ام الفساد را از دیوار پرت کند بیرون و قائله را ختم کند. حالا این خط این هم نشان. بنشینید و روزی شیش بار وبلاگ این هفت دنده را بخوانید و هفته ای یکبار هم به ما سر نزنید. ولی وقتی گندش در آمد و همه فهمیدید یک ندایی هم به ما بدهید.

۳ نظر:

خارخاسک هفت دنده گفت...

بالاخره که چی ؟ تو گربه نشون دادی به این قشنگی رفته سر کاسه توالت نشسته داره مثل بچه آدم کارش رو می کنه .
یعد از این طرف هی می گی خارخاسک نمی تونه به گربه اش توالت رفتن یاد بده ؛ گربه هم گند می زنه آخرش و کارشون به نا کجا می رسه .
بیا یه آقایی کن بی حرف پیش بگو میشه بدون خاک یا نمی شه . امیدوارم باشم به تعلیمات یا نه .
اگه نه که نه خوب .

قاصدک گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
قاصدک گفت...

اين تمثيل و استعاره گاهي باعث ميشه كه خودمون هم كه نوشتيم دچار خلط واقع بشيم. حقيقت اينه كه ممكنه گربه تو مثل گربه اين عكس ياد بگيره توي محل مورد نظر كارشو بكنه ولي ايران بعيده بتونه اين كار رو درست ياد بگيره. حالا تو تلاشت رو بكن و فكر نكن با بخشيدن يك مشت خاك و خر غلط زدنهاي شادمانه گربه ت همه چي تموم شده.درضمن يك لطيفه اي هم هست كه تاييد ميكنه از اين بيشتر هاهم ميشه به حيوون ياد داد.
جاسم رفت خونه رفيقش داشتن صحبت ميكردن يهو صداي زنگ شنيد. رفيقش گفت ببخشيد اين سگمونه. برم درشو باز كنم. جاسم گفت: مگه به سگتون كليد نميديد!
خود داني . من هنوز توي پي پي بچه خودم گيرم چه برسه به گه گربه تو...